کلبه دل

به صلیب صدا مصلوبم ای "دوست"

کلبه دل

به صلیب صدا مصلوبم ای "دوست"

دختری گفت



دختری گفت:

اولش رویا ،آخرش بازی است و بازیچه

مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و ز خم و تاول کف دســت

پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب ، این به تو نیامده اســـت

رهروی گفت: کوچه ای بن بست

سالکی گفت: راه پر خم و پیــچ

در کلاس سخن معلم گفت:عین و شین است و قاف ، دیگر هیچ

دلبری گفت: شوخی لوسی است

تاجری گفت : عشق کیلو چند؟

مفلسی گفت: عشق، پرکردن شکـم خالی زن و فـــرزنـــــد

شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه

عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه

شیخ گفتا: گناه بی بخشش

واعظی گفت : واژه بی معناست

زاهدی گفت: طوق شیطان است

محتسب گفت: منکر عظما است

قاضی شهر عشق فرمود: حد هشتاد تازیانه بـه پشت

جاهلی گفت: عشق را عشق است

پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت

رهگذر گفت: طبل تو خالی است ،یعنی آواز آن از دور خوشست

چون که بالا گرفت بحث و جدل بین آن قیل و قال من دیدم

طفل معصوم با خودش می گفت:

من فقط یک سوال پرسیدم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد